۱۳۹۰ خرداد ۲۱, شنبه

22 خرداد رسیده و من حقم رو می خوام/ نمی ترسم ولی برام دعا کنید، فردا تنها میرم.

می دانم که مزدوران و خون خواران تشنه خون من و امثال من هستند اما مگر خون من رنگین تر از خون ندا و سهراب و محمد و صانع و هاله و... است؟ حق رو همینجوری به آدم نمی دن باید خودت بگیری، منم سر سفره پدر و مادرم بزرگ شدم و از بچگی یادم دادم که باج ندم، حتی به پدرم، تا اینجای زندگیمو سوختن و دودش به فلک رسیده، بذار یه بار هم من عزممُ جزم کنم و برم حق طلبی کنم. از شما چه پنهون من نه دنبال موسوی و کروبی هستم و نه دنبال هیچ شخص دیگه ای، دنبال زندگی خودم هستم و می خوام بقیه عمرم رو تو یه کشور آزاد زندگی کنم، منی که عرضه و پول مهاجرت ندارم پس باید همینجا بجنگم، منی که سه ساله کتابم در حسرت مجوز داره خاک میخوره باید یه تکونی به خودم بدم. از هیچی نمی ترسم ولی برام دعا کنید...

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر